جدول جو
جدول جو

معنی خلال خلیل - جستجوی لغت در جدول جو

خلال خلیل
(خِ لِ خَ)
درخت آطریلال. رجوع به آطریلال در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ مِ خَ)
احمد بن محمد بن غالب بصری باهلی، مکنی به ابوعبدالله و معروف به غلام خلیل. او از محدثین عامه و فصیح بود. بعضی از اهل فن او را ضعیف الحدیث شمرده اند. وی به سال 275 هجری قمری در بغداد درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 ص 161). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
عبدالله بن احمد بن غلاب بن خالد بن فراس باهلی. او یکی از متصوفه بود. او راست: کتاب الدعاء، کتاب الانقطاع الی الله تعالی جل اسمه، کتاب الصلوه و کتاب المواعظ. (از فهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است جزء دهستان ایل تیمور، بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 25 هزارگزی جنوب مهاباد و 9 هزارگزی خاورشوسۀ مهاباد به سردشت. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و مالاریایی. دارای 204 تن سکنه که زبانشان کردی و مذهبشان سنّی است. آب آنجا از چشمه است. محصولات آن غلات و توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی میباشد. راه ده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا